آریاآریا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه سن داره

مادرانه برای آریا

سه نه تا

عزيز قلب مادر سه تا نه ماه با هم بوديم نه ماه اول در دلم بودي و كنار قلبم و دو تا نه ماه بيرون دلم بودي و در قلبم . عزيزترين مامان شما 18 ماه شدي و نيمه اول سال دوم زندگيتو پشت سر گذاشتي كه همزمان با واكسن 18 ماهگي بود. واكسني كه نوتلاي مامان رو خيلي اذيت كرد . برعكس واكسنهاي قبلي كه اذيت نميشدي اينبار واقعا سخت گذشت چهره قشنگت يادم نميره وقتي دراز كشيده بودي و با اومدن ماماني جون همونجوري لبخند ميزدي و توان بلند شدن نداشتي بدون كه قلب من آب شد و با تن تبدار كوچولوي تو سوختم. بدترين قسمت حالت تهوع شديدت بود كه كار مارو به بيمارستان كشوند و چون آب هم نميتونستي بخوري مجبور شديم يك ساعت بيمارستان بمونيم تا تست تحمل آب رو انجام بديم ،شما ...
16 ارديبهشت 1394

گردشهاي بهاري گل پونه مامان

اين روزهاي ناب و زيباي بهاري كنار غنچه قشنگ زندگيم داره سپري ميشه و من مثل بادبادكي كه در آسمان زيباي آبي پر ميكشه، در حس زيباي مادر يك فرشته بودن غوطه ور شدم. پسرك شيرينم هر روز با حضور گرمت به زندگي ما رنگ ميپاشي و دنياي من و بابا رو زيباتر ميكني. به خودت ميگي " آدا" و به خاله جون هم ميگي "حالّه". و اما عكسهايي از روزهايي كه گذشت.   دنياي من در مكث نگاه تو خلاصه ميشود.   جمعه28 فروردين 94 دانشگاه علوم پايه زنجان office خاله پريناز. و گردش در طبيعت زيباي دانشگاه كه به زيبايي با گلهاي كاكتوس و گلدانهاي متعدد سرسبز تزئين شده و شنيدن آواي فاخته به زيبايي اين محيط دوست داشتني دا...
5 ارديبهشت 1394
1